به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ غلامرضا حسنی معروف به «ملاحسنی» در تیر ۱۳۰۶ در روستای «بزرگآباد» در ۳۰ کیلومتری شرق ارومیه دیده به جهان گشود. او از دوره نوجوانی یک روز هم دست از مبارزه برنداشته است بطوری که در زمان اشغال آذربایجان توسط ایادی حزب دموکرات و توده، به مبارزه با آنان اقدام، در دوران ستمشاهی با مزدوران رژیم پهلوی و ساواک درگیر شد و با امام خمینی(ره) و آرمانهای او همگام بود.
زندگینامه، فعالیتها و مبارزات وی، بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی در آذربایجان را تشکیل میدهد به طوری که انقلاب اسلامی در این خطه، بدون نام و یاد ملاحسنی، معنا و مفهوم نخواهد داشت.
آقای حسنی در خطهآذربایجان شخصیت منحصر به فردی شد. او از اوایل دهه۴۰ نماز جمعه را در زادگاه خود اقامه کرد و در پوشش این مراسم عبادی، مبارزات سیاسی ـ انقلابی خود را سازماندهی و عمق بیشتری بخشید. پس از پیروزی انقلاب، استان آذربایجان و کردستان را که مورد تاخت و تاز گروههایی چون حزب دموکرات، کومله و خلق مسلمان قرار گرفته بود، نجات داد.
وی با بسیج مردم بر ضد تجزیهطلبان، یک تنه در برابر همه آنها ایستاد و به همین سبب مورد حقد و کینه دشمن واقع و چند بار نیز ترور شد، اما از همه آنها جان سالم بدر برد، او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان نماینده امام خمینی در ارومیه منصوب شد و همچنین نماینده مردم ارومیه در دوره اول مجلس بود. این عالم مبارز در شامگاه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ به دیار باقی شتافت.
ماجرای نخستین دیدار ملا حسنی با امام خمینی
حجت الاسلام حسنی خاطره اولین دیدار با امام خمینی را در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده اینگونه شرح میدهد: « در جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی جلساتی در شهر ارومیه با علمای اعلام و روحانیون منطقه داشتیم، که برای اعتراض به این لایحه غیر قانونی و ضد شرعی، به عنوان نماینده روحانیت شهرستان، به حوزه علمیه قم رفتم تا خدمت مراجع عظام وقت مشرف شوم و پشتیبانی و حمایت قاطبه مردم و علمای اعلام استان و شهرستان ارومیه را به سمع و نظر آنان برسانم.
وقتی به قم رسیدم، نخست در معیت حضرت آیتالله مشکینی به خدمت حضرت امام خمینی که در آن ایام به عنوان «حاج آقا روح الله» مطرح بودند، مشرف شدم. پس از سلام، تعارف و ابلاغ حمایت مردم و روحانیت منطقه، آقای مشکینی به امام عرض کرد: « آقا مگر خون ما از خون حسین بن علی(ع) رنگینتر است؟» و... منظورش این بود که الآن بدعتهای دوران یزید تکرار میشود و نیاز به افراد فداکار و ایثارگر دارد که مانند امام حسین(ع) جانش را فدای اسلام بکند. در این حال امام بشدت و با صدای بلند، های های گریه کردند. از شدت ناراحتی لحظهای بلند شدند، ایستادند و دوباره نشستند.
در این سفر، پسرم، رشید، نیز همراه من بود و در این جلسه حضور داشت، او هم گریه کرد. چشمان همه اشکآلود شد از محضرشان اجازه خواستم و از بیت معظمله خارج شدیم. در ماجرای لوایح ششگانه و رفراندم هم ، جلسهای با حضور علمای ارومیه تشکیل شد و آقای صاحبالزمانی از طرف آقایان جهت پشتیبانی از مراجع عظام تقلید به قم رفت. من از طریق وی به حضرت امام خمینی پیغام فرستادم و عرضه داشتم برای اینکه معظمله بهتر بتوانند پیامها و رهنمودهای خویش را به مردم برسانند، مناسب است یک فرستنده رادیویی در قم راهاندازی کنند.
اقامه نماز جمعه در بزرگآباد و پایین کشیدن عکس محمدرضا پهلوی
در سال ۱۳۴۱ ملا حسنی برای آگاهیبخشی بیشتر به مردم به فکر برپایی نماز جمعه در روستای بزرگآباد افتاد و بار دیگر قبل از تبعید امام خمینی به ترکیه به محضر ایشان شرفیاب شد و با کسب اجازه از حضرت امام نماز جمعه را در بزرگآباد برپا کرد، نماز جمعهای که نقطه گرایش مردم این روستا و بعد ارومیه به انقلاب و آرمانهای امام شد.
وی در این رابطه میگوید: پس از اخذ اجازه از امام خمینی ، این بار با پشتوانه معنوی بیشتر و دلگرمی عمیقتر به اقامه نماز جمعه همت گماردم. هر جمعه به طور مرتب این مراسم در بزرگآباد اجرا میشد. مردم از روستاهای اطراف هم میآمدند و در نماز شرکت میکردند. حتی از خود ارومیه بعضی از بازاریان محترم و علمای اعلام میآمدند. حتی وقتی آقای سیدصادق مرندی به ارومیه وارد میشد، خود را به نماز جمعه بزرگآباد میرساند. هر چه اصرار کردم حداقل یک بار خطبهها و نماز را به جا آورد، قبول نمیکرد و میگفت این نماز فقط متعلق به خودت است و نظیر هم ندارد.
اولین دستگیری و بازداشت ملا حسنی
ملا حسنی درباره اولین بازداشت خود میگوید: « ... فعالیتم بر ضد لوایح ششگانه و شخص شاه به اوج خود رسید. از سوی دیگر، رژیم نیز سنگ تمام گذاشت و با سرسختی و بیتوجهی به اعتراضات علما و مردم، در روز مقرر با رفراندوم ساختگی اصول ششگانه را بر ملت ایران تحمیل نمود. فردای آن روز هم دستگیری علمای مبارز آغاز گردید. از آن جمله، من هم به جرم فعالیت مضره و ایجاد اغتشاش در منطقه دستگیر و روانه زندان شدم. پس از چند روز بازداشت و بازجویی و تهدید و ارعاب در تاریخ ۱۳۴۱/۱۱/۲۱ یک التزام کتبی از من گرفتند مبنی بر اینکه در آینده مطلقآ در سخنرانیهای خود به امور غیرمذهبی نپردازم و سپس آزادم کردند.
اما این تعهدنامه باعث نشد ملا حسنی دست از مبارزه بردارد و بار دیگر در جریان تبعید امام خمینی(ره) و اعتراض به شخص شاه توسط ساواک دستگیر شد و مورد آزار و اذیت و شکنجه زیادی قرار گرفت که خود خاطرات آن دوران را اینگونه بازگو میکند: چند روز از زندانم گذشت. تا اینکه نوبت بازجویی به من رسید. در این مرحله، قرائن و شواهد نشان میداد مثل اینکه پروندهام خیلی قطور و سنگین است؛ برخوردها خیلی خشن و ناجوانمردانه و توهینآمیز بود. شکنجه، کتککاری و فحش و ناسزاگویی به اوج رسیده بود.
سه نفر بازجو بودند که در تکمیل بازجویی به همدیگر کمک میکردند. بعضی فارسی صحبت میکردند، بعضی ترکی سؤال مینمودند. گاهی آن قدر شکنجه و کتک میزدند که خودشان خسته میشدند. چند لحظهای به استراحت میپرداختند و چای میخوردند و سیگار آتش میزدند. من نیز که چند قرص مسکن به همراه داشتم جهت کاهش دردها از آنها بهره میگرفتم.
هر چه تکاپو کردند و جان کندند، نتوانستند کوچکترین اعتراف و انعطافی از من ببینند و چیزی را بر ضد من به اثبات برسانند، اما جرم من که یکی دو تا نبود. تازه این اول کار بود. آن ایام، مصادف با جشنهای ۲۵۰۰ ساله به اصطلاح شاهنشاهی بود. من علیه این برنامه در محافل عمومی و خصوصی صحبت کرده بودم و گزارشهایی به دست اینها رسیده بود، مبنیبر این که به طور مرتب در مغازه حاج غلامعلی با آقایان: حاج سلمان، حاج اژدر، خلیل عابدین، محمود زینالپور اجتماع میکنیم و ضد مصالح مملکت از جمله جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی حرفهایی میزنیم. افزون بر این نوارهای مضرهای را، به اصطلاح آنها، در میان مردم روستا پخش میکند.
حجت الاسلام غلامرضا حسنی نماینده سابق ولی فقیه در آذربایجان غربی و امام جمعه ارومیه پس از یک عمر مجاهدت در راه اسلام و انقلاب شامگاه ۳۱ اردیبهشت در سن ۹۱ سالگی دعوت حق را لبیک گفت.
نظر شما